آشنایی با فقه
بسم الله الرحمن الرحیم
«فقه» علمى است که در آن، برنامه جامع و کامل زندگى بشرى در این جهان، بیان شده است؛ یعنى: دستورالعمل همه وظایف انسان اعم از فردى، اجتماعى، عبادى، سیاسى، اقتصادى و مانند آن.
از این رو، بر همگان لازم است که با این علم جامع، در حد تأمین نیازهاى خود، آشنایى (از راه اجتهاد یا تقلید) داشته باشند تا بتوانند در صحنه زندگى به درستى عمل نمایند.
فقهاى اسلام رضوان الله علیهم از زمان معصومین (ع) تا به امروز کوشیدهاند مسائل گوناگون فقهى را از میان آیات و روایات متعدد استخراج کنند و هر کدام را در باب مناسب خود قرار داده، تنظیم و تبویب نمایند.
همین مفهوم گسترده براى فقه، در روایات نیز به چشم مىخورد. به عنوان نمونه، امام صادق (ع) مىفرمایند:
«اذَا ارادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَقَّهَهُ فِى الدّینِ» هر گاه خداوند خیر و سعادت بندهاى را بخواهد او را در دین، بصیر و آگاه مىگرداند.
بنابر این، «فقه» در لسان قرآن کریم و روایات اسلامى، مفهومى گسترده دارد و عبارت از شناختى عمیق و وسیع نسبت به همه معارف دینى و دستورهاى اسلامى است و به بخش خاصى اختصاص ندارد، ولى به تدریج، در اصطلاح علما، به خصوص فقها، فقط به «فقه الاحکام» اختصاص یافته است و امروزه از کلمه «فقه» فقط مسائل عملى اسلام از واجب و حرام و مانند آنها به نظر مىآید.
توضیح این که علماى اسلام با الهام از برخى روایات، تعالیم اسلامى را به سه بخش «عقاید»، «اخلاق» و «احکام و قوانین عملى» تقسیم کردهاند. آنان کلمه «فقه» را فقط در مورد «احکام و قوانین عملى اسلام» به کار بردهاند؛ شاید به این دلیل که در صدر اسلام، مسائل عملى بیشتر مورد توجّه و پرسش مردم بوده است. از این رو، کسانى که در این گونه مسائل تخصّص دارند به عنوان «فقیه» شناخته مىشوند.
در تعریف «فقه» به معناى خاص گفتهاند:
«الْفِقْهُ هُوَ الْعِلْمُ بِالْاحْکامِ الشَّرعِیَّةِ الفَرْعِیَّةِ عَنْ ادِلَّتِهَا التَّفْصِیلِیَّةِ» فقه، عبارت از علم به احکام فرعى شریعت از روى (منابع و) دلایل تفصیلى آن است.
عبارت «الاحکام الشّرعیّه» در تعریف مزبور، احکام عقلى از قبیل فلسفه و مانند آن، کلمه «الفرعیّه» اصول دین و مسائل اعتقادى اسلام و جمله «عن ادلّتها التّفصیلیّة» علم غیر مجتهد را از محدوده «فقه» خارج مىکند. از این رو، «مقلّد» را نمىتوان «فقیه» نامید، اگر چه به همه فتاواى مجتهد خود عالم باشد؛ زیرا علم او از روى دلیل نیست، بلکه از روى تقلید است.
موضوع فقه،فعل مکلّف یا موضوع خارجى است، از حیث ثبوت حکمى از احکام شرعى براى آن، زیرا احکام و مسائل فقهى بر محور افعال مکلّفین یا موضوعات خارجى دور مىزند و مربوط به اعمال و اقوال هر مکلّف، از نماز و روزه و زکات و حج تا بیع و اجاره و رهن و وکالت و نیز حدود و تعزیرات و قصاص و دیات یا در خصوص موضوعات خارجى است؛ مثل این که گفته شود: «خمر، حرام است» یا مانند سایر احکام نجاسات و مطهّرات که گاهى با فعل مکلّف ارتباط پیدا مىکند و گاهى نمىکند.
منبع: آشنایى با ابواب فقه
نویسنده: محمد اسماعیل نوری