آیین رازداری در اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
رازدارى از خصلتهاى الهى، جزو اوصاف مؤمنین کامل، نشانه کمال عقل و بهعنوان منبع خیرات شناخته شده است. انسان رازدار، وفادار و امین است و با حفظ اسرار، موقعیت خود را حفظ کرده و آبرو و ناموس دیگران را نیز محترم مىشمارد. از این رو، اسلام حفظ اسرار و رازدارى را مورد تأکید قرار داده است، امیر مؤمنان علیه السلام مىفرماید:
«جُمِعَ خَیْرُ الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ فى کِتمانِ السِّرِّ» خیر دنیا و آخرت در پنهان داشتن راز نهفته است.در جاى دیگر مىفرماید:«کُنْ بِاسْرارِکَ بَخیلًا» نسبت به رازهاى خود بخیل باش.
نقش رازدارى در زندگى چنان حیاتى است که امام صادق علیه السلام آن را همچون خونى که در رگهاى انسان جریان دارد دانسته، مىفرماید:
«سِرُّکَ مِنْ دَمِکَ فَلا یَجْرِیَنَّ مِنْ غَیْرِ اوْداجِکَ» راز تو، بخشى از خون تو است، پس نباید در غیر رگهایت جارى شود.
از این حدیث شریف استفاده مىشود، همانطور که جریان طبیعى خون در بدن باعث ادامه حیات است و چنانچه به جاى جریان یافتن در رگها، به بیرون راه یابد، منجر به مرگ مىشود، اسرار انسان نیز اگر از دل خارج شود و در مجراى غیرطبیعى قرار گیرد، زندگى عادى انسان را دچار تزلزل ساخته، آبروى او را در معرض خطر جدى قرار مىدهد.
به همان اندازه که رازدارى در اسلام مورد تأکید و سفارش قرار گرفته، افشاى راز، سخت نکوهششده، زیرا پیامدهاى بسیار نامطلوبى براى انسان بهدنبال خواهد داشت، تا جایىکه در روایات از آن بهعنوان خیانت یاد شدهاست؛ چنانکه امیر مؤمنان على علیه السلام مىفرمود: «وَ لا تُذِعْ سِرّاً اودِعْتَهُ، فَانَّ الْاذاعَةَ خِیانَةٌ» رازى را که به تو سپرده مىشود، فاش مساز، که فاش ساختن رازها خیانت است.
در پارهاى از روایات نیز فاش ساختن اسرار، شرکت در قتل پیامبران الهى شمرده شده است و از آنها استفاده مىشود که افشاى راز چهبسا منجرّ به قتل افراد بىگناه مىشود و انسان را در قتل آنها شریک مىسازد و عواقب چنین کارى انسان را در آتش دوزخ گرفتار خواهد ساخت. امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «وَ یَقْتُلُونَ الْانْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ» مىفرمود:
«اما وَاللَّهِ ما قَتَلُوهُمْ بِاسْیافِهِمْ وَ لکِنْ اذاعُوا سِرَّهُمْ وَ افْشَوْا عَلَیْهِمْ فَقُتِلُوا» به خدا سوگند آنان را با شمشیرهایشان نکشتند، بلکه اسرارشان را فاش کردند و با این کارشان، سبب قتل آنان شدند.
یکى از صفات خداوند، رازدارى و پردهپوشى است. او که علم بىکرانش، همه جهان و جهانیان را فرامىگیرد، به اسرار نهان همه آگاه است و مَحرم اسرار آفریدگان خود است. اسرارى که اگر فاش گردد، گاه نظام زندگى به هم مىخورد. انسان که جانشین و نشانه خداوند است، باید همانند او رازدار و پردهپوش باشد.
امام رضا علیه السلام در سخن زیبایى مىفرماید:«لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى یَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ. سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. امَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتمانُ سِرِّهِ وَ امَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النَّاسِ وَ امَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ، فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَالضَّرَّاءِ» هیچ مدّعى ایمانى، مؤمن نخواهد بود، مگر آنکه سه ویژگى داشته باشد که یکى را از خدا و دیگرى را از پیامبر صلى الله علیه و آله و سومى را از امامش گرفته باشد. ویژگى الهى، «پنهان داشتن راز» خود است و خصلت پیامبرى، «مدارا کردن با مردم» است و سرمشق از امام، «صبر در مشکلات و مصیبتها» است.
منبع: آیین رازداری در اسلام
نویسنده: جمعی از نویسندگان